۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

بيكاري مزمن دركشور

اول مـــي روز كارگران جهان بود، لذا نشست هاي در كابل و مقالاتي به اين مناسبت در رسانه هاي افغانستان بــه نشر رسيد و يكبار ديگر توجه مردم بــــه زحمتكشان كشور كه بار اصلي زندگي اجتماعـــــي را بـــا توليد خود به شانه مي كشند، معطوف گرديد. طبقه اي كه درين سالها بيش از هزار تن شان كشته شده و اينك به گفته محمد ظاهر رئيس شوراي ملــي كارگران افغانستان بيش از 75 درصد آن بيكار انــــد. بخش كوچكي از كارگراني كه تـــا حال بيكار نشده و در بخش هاي دولتي و يا خصوصـــي مصروف كار اند، بي اينكه بيمه شوند و يا محل بود و باش و وسايل نقليه در اختيار داشته باشند، فقط با 3 و يا سه ونيم هزار افغاني معاش در مـــاه كار ميكنند.
اين معاشيست كه حداقل زندگي يك خانواده كوچك را تكافو نميكند و به ايــــن خاطـــر كارگران افغان اكنون بدترين روزهاي زندگــــي شان را به سر ميبرند. كارگراني كه از اطراف بـــــه شهر هــــا رو مياورند، مخصوصاً اين كارگران در كابل طيف وسيعتري را ميسازند، روزانه بـــــا 250 افغاني كار ميكنند، اما چنين كاري براي اين كارگران هر روزه پيدا نشده و هر عابري صبحگاه كارگران بسياري را ميبينند كه در سراي شمالي، چهارراهــي حاجي يعقوب،كوته سنگي، پل سرخ و جاهاي ديگري تجمع كرده و تا نيمه هاي روزانتظار كار را داشته، اما براي شان كار پيدا نميشود و دوبـــاره بـا دست خالي به خانه بر ميگردنـــــد. ازآن جاييكــــه در سي سال گذشته بسياري از بنياد هاي توليدي ويران و درين هشت سال نيز با سياســـت جديد اقتصادي ، در بخش هاي دولتي و خصوصي به كار هاي توليدي توجه نشده ، لذا اكثر كارگران افغان مجبور به فرار از كشور و فروش نيروي كار شان به شكل بسيار ارزان براي سرمايه داران ايراني ميباشند.
كارگران افغان در ايران با مزد كم كارهاي بسيار شاقه اي را انجام ميدهند، چون سرمايه داران ايراني به حكم دولت شان، حاضر نيستند كه كار هاي آسان و بهتر را براي افغانها بدهند. ايــن كارگران در كوره پزخانه ها ، سنگبرُي هــا، در جاده ها، چاه كني ها و در مزارع دور دست مصــروف كار اند و هيچ قانوني و هيچ مصئونيت جانـــــي و كاري ندارند. كارگران افغان همچنان در پاكستان بـــه كار هاي شاقه مصروف اند. در كوره ها خشت زني ميكنند، در كارخانه هاي چپلك سازي و مستري خانه ها نيروي كار شان را به فروش مي رسانند. كارگران افغان در پاكستان، با اينكه از نظر پولي مزد كوچكتري نسبت به كارگران افغان در ايران به دست مي آورند، اما مثل كارگران افغان در ايـــران زير فشار هاي روحي و رواني قرار ندارند.
كارگـــران افغان علاوه به ايران و پاكستان در كشور هــــاي عربــــي حاشيه خليج و كشور هاي اروپايي، امريكايــي و استراليا به كار مصروف اند، اين درحاليكه افغانستان از نظر ثروتهاي طبيعي غني بوده، در صورتيكــــه دولت افغانستان بتواند عوض كالا هاي خارجـــي، مخصوصا بنجل هاي ايراني و پاكستاني، توليد داخلي را تقويت نمايد و در بخش زراعت با اعمار بند ها و احداث كانال ها زمين هاي بايــــر افغانستان، زير آب برده شوند، براي بخش اعظمــي از كارگران و دهقانان ما بر روي اين زمين هـــا كارپيدا شده، از يكسو طيف وسيع بيكاران ما مصروف كار خواهند شد و از سوي ديگر افغانستان بــــه پاي خود ايستاده و به بازوي خود زندگي خواهد كرد. تا زمانيكه يك طرح جدي درين زمينه از سوي دولـــت افغانستان و جامعه جهاني روي دست گرفته نشود و اشتغال و كاريابي به عنوان بخش مهمـــــي از تلاش و كار دولت و جامعه جهاني قــــرار نـــــگيرد، هيچوقت زندگي كارگران و زحمتكشان ديگــــر افغانستان بهبود نخواهد يافت و فـــــرار نيروي جوان مـا به ايران و پاكستان ادامه خواهد يافت وشاهد برگشت كتله هاي وسيع آوارگان خود به كشور نخواهيم بود و تروريستان و نيرو هـــــاي ديگــــــر مخالف دولت افغانستان از ميان آنان سرباز گيري خواهند كرد و راه ترور و تروريزم بر كشور ما بسته نخواهد شد.
‌آوارگاني كه به خاطر بيكاري از كشور فرار و به كشور هاي همسايه پناه برده اند، اكنون كتله هاي كلاني را در ايران و پاكستان تشكيل داده، به طور مستمر در دو طرف مرز افغانستان با اين دو كشور در رفت و آمد قرار دارند و ممكن نيست با حضور اين همه آواره درين دوكشور بتوان راه عبور و مرور شان را سد كرد و تا زمانيكه دولت افغانستان زمينه كار در داخل افغانستان را مساعــد نسازد، برگشت اين آوارگان ممكن نبوده و هرچه مدت اقامت آنان در دو كشور همسايه بيشتر شود، به همان پيمانه مشكلات قاچاق، مواد مخدر، جدل هاي مرزي و غيره افزايش خواهد يافت، چيزي كه اكنون مزمن شده و بايد هرچه زود تر حل گردد.
از چند سال به اينسو با بي توجهي كه به دهات كشور صورت گــــرفـــــته، ســـــيل عظيمــــي از ورشكستگان دهات به شهرها رو آورده و چون در شهر ها زمينه كاربراي اين نو واردان وجود ندارد، يا به كشور هاي همسايه فرار ميكنند و يا به اعمال غير مشروع رو آورده و يـــا معتاد ميشوند. برخي از معتاداني كه در ايران بـــه اعتياد كشانده ميشوند، هموطنان كارگـــر و دهقان مــــا ميباشند كه در اثر تحقير ايرانــــي هـــــا و فشار هاي رواني به اعتياد كشانده شده و هيچ نهادي در افغانستان نميتواند جلو اين اشاعه را در ايـــران بگيرد، چون علاوه به سرمايه داران ايراني كــه كارفرمايان اين كارگران اند، دولت ايران نيز بـــا عقده هاي كه نسبت به آوارگان ما دارد و طي چند سال گذشته براي كسي پوشيده نمانده، پروسه معتاد شدن كارگران افغان را هرچــــه بيشتر تشديــــد مينمايد. در صورتيكه كارگران افغان در داخل كشور خود، كـــــاري داشته باشند و ضرورت به مهاجرت و آوارگي نداشته باشند، چرا به چنين مصيبت هــــا و سيه روزي هاي كشانده شوند؟ پس بايد گفت كه ” ازماست كه برماست.“

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر