۱۳۹۰ آذر ۲۳, چهارشنبه

افزايش خشونت عليه برابر زنان در زون باميان

مسولين كميسيون حقوق بشر در زون باميان از ادامه خشونت ها عليه زنان در اين ولايت ابراز نگراني نموده مي گويند اين خشونت نسبت به گذشته افزايش قابل ملاحظه يافته است . عبدالاحد فرزام ريس اين كميسيون در نشست خبري گفت خشونت عليه زنان در ولايات باميان ، دايكندي ، ميدان وردك و بخش هاي از ولايت غزني هم چنان در حال افزايش است .

نگراني ها در مورد بسته شدن راه هاي مواصلاتي دايكندي



مقامات ولايت دايكندي از بسته شدن راه هاي مواصلاتي اين ولايت در زمستان امسال ابراز نگراني نموده مي گويند با بسته شدن راه ها مردم با مشكلات زياد مواجه ميشوند . اين مقام ها مي گويند كه به دليل خرابي جاده هاي اين ولايت و هم چنان برف باري هاي سنگين راه مواصلاتي اين ولايت در شش ماه سال مسدود مي گردد .
خداد سيرت آمير فوايد عامه اين ولايت به راديو كليد گفت براي باز نگهداشتن راه هاي اين ولايت با شركت هاي خصوص قرار داد نموده اند تا راه هاي مواصلاتي اين ولايت را در زمستان پاك كاري نموده و باز نگهدارند . وي مي گويد اين شركت ها نيز در فساد غرق بوده و درست كار نمي كنند .
آقاي سيرت وزارت فوائيد عامه را مورد انتقاد قرار داده مي گويد در سال جاري اين وزارت هيچ برنامه انكشافي نداشته در حاليكه دايكندي به برنامه هاي وسيع انكشافي نياز دارد . اين مقامات مي گويند درحاليكه در ولايت دايكندي حتي يك متر سرك پخته وجود ندارد دولت مركزي و جامعه جهاني در بازسازي اين ولايت هيچ توجهي ندارد .

بيشتر از 70 درصد اطفال ولايت دايكندي از تعليم باز مي مانند

نهاد هاي مدافع حقوق اطفال در ولايت دايكندي از وضعيت اطفال خياباني در اين ولايت ابراز نگراني مي كنند . اين نهاد ها مي گويند اطفال اين ولايت به دليل فقر اقتصادي خانواده هاي شان به كار هاي شاقه گماشته ميشوند . بنظير مرادي مسول دفتر حمايت زنان و اطفال در اين ولايت مي گويد كه بيشتر اطفال اين ولايت به كارهاي مانند دهقاني و چوپاني مصروف هستند كه به گفته وي اين اطفال به هيمن دليل از تعليم و تحصيل باز مي مانند . در هيمن حال مقامات محلي نيز از گماشتن اطفال به كار هاي شاقه ابراز نگراني نموده مي گويند در اكثر مناطق اين ولايت اطفال نان آور خانواده هاي شان بوده و مجبور هستند كه كار كنند . خانم مرداي مي گويد 70 فيصد اطفال اين ولايت بخاطر فقر خانواده هاي شان كه مجبور به كار كردن ميشوند از تعليم باز مي مانند .

۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

حملات انتحاري در روز عاشورا

حملات روز سه شنبه به مراسم عاشورا در کابل، مزار شریف و قندهار با واکنشهای منفی جناحهای مختلف داخلی و مقام های خارجی مواجه شده است.
حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان که قرار بود شام روز سه شنبه (۶ دسامبر) رهسپار بریتانیا شود، سفرخود به این کشور را لغو کرده و به افغانستان بازگشته است.
حمله به عزاداران عاشورا در کابل، قندهار و مزار شریف ۶۰ کشته بجا گذاشت.
در کابل یک انفجار انتحاری در زیارتگاه حضرت ابوالفضل، یکی از شلوغ‌ ترین زیارتگاههای کابل، که در مرکز این شهر موقعیت دارد، منجر به کشته شدن ۵۴ نفر و زخمی شدن ۱۶۴ تن دیگر شده است.
محل انفجار به مقر فرماندهی پلیس حوزه دوم امنیتی کابل بسیار نزدیک است و با کاخ ریاست جمهوری و وزارت دفاع هم تنها چند صد متر فاصله دارد.
بسم الله محمدی، وزیر داخله/کشور افغانستان پس از این انفجار در یک نشست خبری حضور یافت و گفت که این حادثه زمانی روی داد که گروهی از عزاداران از این زیارتگاه خارج شده و گروهی دیگر قصد ورود به آن را داشتند.
ژنرال عبدالظاهر، رئیس تحقیقات جنایی پلیس کابل گفته است که احتمال دارد فرد بمبگذار به همراه گروهی از عزاداران از جنوب کابل (ولایت لوگر) به این زیارتگاه آمده باشد.
به نظر نمی رسد هیچ گروهی جرات کند بمبگذاریهای روزعاشورا در کابل، مزار و قندهار را بعهده بگیرد، اگر قصد عاملان چنین حملاتی دامن زدن به تنش های مذهبی باشد که به احتمال زیاد چنین است، با روشن شدن هویت عاملان حمله، رسیدن به چنین هدفی دشوار می شود.
کشتن، صرفا به دلایل مذهبی، در افغانستان از سوی مردم این کشور حمایت نمی شود. حتی طالبان با آنکه علیه شماری از گروه های قومی آشکارا اعمال تبعیض می کردند، اما همواره از اینکه پنداشته شود طالبان تبعیض مذهبی روا می دارند، ابا داشتند.
در انفجار بمبی در مزار شریف، شمال افغانستان نیز شش عزادار کشته و نزدیک به ۲۰ نفر دیگر زخمی شده اند. یک حادثه دیگر در شهر قندهار در جنوب این کشور پنج نفر را زخمی کرده است.
حمله 'تروریستی'
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان که برای شرکت در کنفرانس بین المللی افغانستان به آلمان سفر کرده، این حملات را به شدت تقبیح کرده است.
او ضمن همدردی با خانواده های قربانیان این حوادث، گفته است که این نخستین بار است که چنین حادثه های در یک روز مذهبی روی می دهد. آقای کرزی این حملات را "تروریستی" خوانده است.
در یک اطلاعیه ریاست جمهوری افغانستان آمده که حامد کرزی این حملات را کار کسانی دانسته که دشمن اسلام و افغانستان هستند و قصد دارند آرامش مردم این کشور را برهم بزنند.
شورای علمای اهل تشیع افغانستان نیز از مردم خواسته است که آرامش خود را حفظ کنند و از هر کاری که باعث دامن زدن به اختلافات شود، خودداری کنند.
'برخورد حسابی'
دفتر نمایندگی سازمان ملل در افغانستان، یوناما، این حمله را محکوم کرده و گفته است حمله به غیرنظامیان در روز عاشورا هیچ دلیلی ندارد.
دفتر فرستاده ویژه سازمان ملل در کابل همچنان گفته که با سازمان دهندگان چنین حملات خونین باید "برخورد حسابی" صورت گیرد .
ژنرال جان آلن فرمانده کل نیروهای بین المللی و سیمون گاس نماینده غیرنظامی ناتو در افغانستان نیز گفته اند که این حملات را با شدت محکوم می کنند.

تصاویری که از محل انفجار و قربانیان انفجار کابل پخش شده بسیار تکانده است
آنها در اعلامیه مشترکی نوشته اند که عاشوار روزی برای سوگواری است و کشتن کودکان، زنان و مردان در این روز باید محکوم شود. ائتلاف سیاسی تغییر و امید، گروه مخالف سیاسی دولت نیز این حمله را محکوم کرده و گفته است که ارتکاب این اعمال تنها کار کسانی است که ضد وحدت ملی مردم افغانستان هستند و برای رسیدن به اهداف خود در صدد ایجاد "نفاقی تازه" در میان مردم افغانستان هستند.
بسم الله محمدی، وزیر داخله، انفجار انتحاری کابل را کار گروه طالبان دانسته و گفته است: "طالبان، همانطوری که در سالیان متمادی مردم ما جنایت، بی رحمی و اعمال نابخشودنی شان را می فهمیدند، یک بار دیگر نشان دادند که بی رحم، قسی القلب و قاتل مردم ما هستند و حتی در روز مذهبی، روزی که مردم از نوه پیامبر اسلام تجلیل می کنند و آن هم در مسجد، از این عمل انتحاری خود دریغ نکردند."
طالبان که بیشتر مسئولیت حملات انتحاری و بمبگذاریها را به عهده می گیرند، با صدور اعلامیه ای حمله بر مراسم عاشورا در کابل و مزارشریف را محکوم کرده اند.
یک سخنگوی این گروه گفته که این کار خارجیها است و به گفته او، آنها قصد دارند با انجام چنین کارهایی اختلافات مذهبی را در افغانستان دامن بزنند و شکست شان را پنهان کنند.
اما یک مرد که خود را سخنگوی یک گروه افراطی موسوم به (لشکر جنگوی العالمی) معرفی کرده، درتماس با دفتر بی بی سی درپاکستان گفته است که گروه وی حملات انتحاری کابل را انجام داده است.
خبرنگاران می گویند، لشکر جنگوی العالمی یک گروه کوچک ناشناخته شده است که درمناطق قبیله نشین پاکستان فعالیت می کند و شاخه ای از گروه به شدت تندروی (لشکرجنگوی) پاکستانی می باشد که با طالبان والقاعده ارتباط دارد.
لشکر جنگوی که درسال ۱۹۹۶ تأسیس شده، به ضد شیعه بودن معروف است و بارها اهل تشیع را درپاکستان هدف حملات خونین خود قرارداده است.
وزیر داخله افغانستان در کنفرانس خبری خود گفت که قرار بوده است که در روز عاشورا چندین موشک پرتاب شود و در چند محل انفجار صورت بگیرد، اما نیروهای امنیتی از این حوادث جلوگیری کردند و چند تن را در این مورد دستگیر کرده اند.
آقای محمدی گفت که قرار است پس از تحقیقات از این افراد، جزئیات بیشتری در این مورد انتشار یابد و آنها خود هم در رسانه ها نشان داده خواهند شد. بي بي سي

۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

نگراني ها در مورد وقوع قحطي در ولايت دايكندي

مهدي موحدي ريس زراعت دايكندي مي گويند دراثرخشكسالي حاصلات غلهجات در اين ولايت بصورت چشم گير كاهش يافته است . وي مي گويد كاهش حاصلايت باعث شده است هزاران خانواده اين ولايت را ترك نموده وبه شهر ها مسكن گزين شوند . وي هشدار مي دهد در صورت كه كمك هاي غذاي بيتشر به نياز مندان اين ولايت نرسد مردم با قحطي مواجه ميشوند . آقاي موحدي گفت در اثر خشكسالي 90 درصد كشت زار هاي للمي و بيش از 40 درصد كشت زار هاي آبي دهاقين ولايت دايكندي در سال جاري از بين رفته است .
ريس زراعت دايكندي مي گويد به دليل فقر و كمبود مواد غذايي هم اكنون خانواده هاي زيادي در حال كوچ كردن به شهر ها هستند . وي مي گويد مالداران اين ولايت با كمبود علوفه براي مواشي شان نير مواجه هستند كه اگر علوفه كافي براي مالداران اين ولايت كمك نشود هزاران راس مواشي در اثر گرسنگي از بين خواهند رفت .

كاش


چرا شغل شريف و رايج اين عصر را جاليست
چرا در اقتصاد راكد ، احساس اين مكاره بازاران ، صداقت نيز دلاليست
كاش ميشد لحظه اي پرواز كرد ، حرف هاي تازه را آغاز كرد
كاش ميشد خالي از تشويش بود ، برگ سبز تحفه اي درويش بود
كاش تا دل مي گرفت و ميشكست ، عشق ميامد وكنارش مي نشست
كاش با هر دل ، دلي پيوند داشت ،هر نگاهي يك سبد لبخند داشت
كاش كه اين لبخند ها پايان نداشت ، صفره ها تشويش آب و نان نداشت
كاش ميشد ناز را دزديد و برد ،‌ بوسه را با غنچه هايش چيد و برد
كاش ديواري ميان ما نبود ، بلكه ميشد آنطرف تر را سرود
كاش من هم يك قناري ميشدم ، در تب آواز جاري ميشدم
بال در بال كبوتر مي زدم ، آن طرف تر ها كمي سر مي زدم
با پرستو ها غزل خوان ميشدم ، پشت هر آواز پنهان مي شدم
كاش هم رنگ تبسم ميشدم ،در ميان خنده ها گم ميشدم
آي مردم من غريبستاني يم ،امتداد لحظه اي باراني يم
شهر من آنسوتر از پرواز هاست ، در حريم آبي افسانه هاست
شهر من بوي تغزل مي دهد ، هر كه مي آيد به او گل مي دهد
دشت هاي سبز وسعت هاي ناب ، نسترن ، نسرين، شقايق ، آفتاب
باز اين اطراف حالم را گرفت ، لحظه اي پرواز بالم را گرفت
ميروم آنسو تو را پيدا كنم ، در دل آينه جاي وا كنم

۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه

كار آسفالت سرك باميان الي كوتل اوني آغاز گرديد

كار آسفالت بخش دوم سرك باميان – كابل از منطقه كوتل اوني ولايت ميدان وردك ، با حضور كريم خليلي معاون ريس جمهور ، حليم فدائي والي ميدان وردك و حبيبه سرابي والي باميان آغاز گرديد . به گفته مقامات اسفالت مرحله دوم سرك باميان – كابل به طول 82 كيلومتر وبا هزينه بيش از 55 ميليون يورواسفالت مي گردد . والي ميدان وردك در مراسم بهره برداري يخش اول اين سرك گفت : بخش اول اسفالت كاري شاهراه باميان – كابل كه از ميدان شهر الي كوتل اوني به طول 54 كيلومتر با هزينه 36ميليون يورو به پايه تمام رسيده است .

۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه

یاداشت































روز پنجشنبه هفته گذشته گزارشگران بخش اطلاعاتی سازمان ملل متحد آمدند تا روی اوضاع سیاسی و بحران حکومت آقای کرزی مصاحبه کنند . چند عکس که در جریان مصاحبه و یا بعد از مصاحبه دوستانم گرفته بودند .

۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

هشدار مقامات محلی در ولایت دایکندی از احتمال بروز بحران انسانی

مقامات محلی در ولایت دایکندی می گویند باشنده گان این ولایت با کمبور مواد غذای مواجه هستند که اگر کمک های غذای به این مردم نرسد احتمال بروز فاجعه انسانی دور از تصور نیست । این مقامات می گویند صدها خانواده در نتیجه خشکسالی این ولایت را ترک کرده و در سال جاری نزدیک به نصف حاصلات گندم این ولایت کاهش یافته است । این مقامات می گویند در سال جاری به 50هزارتن گندم ضرورت دارند ।این مقامات می افزایند ده ها هزار خانواده از کمبود شدید مواد غذائی رنج می برند । دایکندی در مرکز افغانستان موقعیت دارد که اکثر باشندگان این ولات به زراعت مصروف هستند

۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه

کشته وزخمی شدن شش تن در ولایت دایکندی

مقامات محلی در ولایت دایکندی از کشته وزخمی شدن دست کم شش تن در یک رویداد ترافیکی خبر دادند مقامات می گویند این افراد در ولسوالی اشترلی این ولایت در نتیجه واژگون شدن یک موتر مسافر بری کشته وزخمی شده اند ।والی این ولایت می گوید دراین رویداد سه تن کشته و سه تن دیگر زخمی شده اند که بگفته وی وضعیت دو تن از زخمی ها وخیم گزارش شده است । وی گفت زخمی ها به شفاخانه قندهار انتقال داده شده است

۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

بند امیر






































روز جمعه بابرادرم و پسران مامایم رفته بودیم بند امیر ،جای تان خالی لذت بردیم ،فکر نکنید تنها ما لذت بردیم ،پشه های بند امیر بیچاره ای ما کرد .ها زیاد گزیدند،البته یک طرفه نبود من هم تا اندازی از خود دفاع کردم تا زمانیکه از بند امیر برگشتیم سه تا از پشه ها هم از پا در آوردم ، اما متاسفانه این بار متوجه شدم که آب بند امیر نسبت به گذشته خیلی زیاد کم شده است

۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

درگيري پوليس باسارقين مسلح در ولايت باميان

مقامات امنيتي باميان ازدر گيري مسلحانه سارقين با پوليس در اين ولايت خبردادند . مقامات مي گويند اين درگيري درمنطقه دره شكاري همرز با ولايت بغلان صورت گرفته است ، دراين درگيري دوساريق زخمي شده است . خدايارقدسي آمرامنيت فرماندهي پوليس باميان مي گويد سارقين صد داشتن اموال مسافرين را به غارت ببرند كه به گفته وي سارقين از سوي پليس هدف قرار گرفته ودو تن آنان زخمي شده است . گفتني است كه سارقين به كوه ها متواري شده اند . پليس مي گويد تلاش ها براي دستگيري اين افراد ادامه دارد.

ساحات تاريخي باميان نياز به حفاظت دارد


ده سال پس از تخریب مجسمه‌های بودا در بامیان، مقامات افغانستان و کارشناسان سازمان جهانی یونسکو بر سر راه‌های مختلف حفاظت، مرمت و یا بازسازی این یادگارهای باستانی با یکدیگر به تبادل نظر پرداخته‌اند.
پس از نابودی این آثار هزار و پانصد ساله به دست طالبان، تاکنون بحث‌های فراوانی در این خصوص درگرفته است. به تازگی پژوهشگرانی از دانشگاه فنی مونیخ در آلمان اعلام کرده بودند که بازسازی حداقل یکی از این دو مجسمه غول پیکر با استفاده از ترکیب سلیکون و قطعات باقی مانده از مجسمه اصلی امکان پذیر خواهد بود. اما پذیرش این راه حل و یا راه‌حل‌های دیگر نیازمند توافق نظر جامعه افغانستان، مقامات آن کشور و همچنین کارشناسان جهانی است که هرکدام انتظارات خود را از چنین پروژه‌ بزرگی دارند. به جز دشواری‌های فنی، مسائل اقتصادی، اجتماعی و تفاوت‌دیدگاه‌های فلسفی نیز در خصوص چگونگی حفاظت و یا بازسازی این آثار مطرح است. سازمان جهانی یونسکو به منظور تصمیم‌گیری در این مورد، در نشست‌هایی که با حضور کارشناسان مختلف و مقامات افغانستان در روزهای دوم تا چهارم ماه مارس در پاریس برگزار کرد، راه‌های مختلفی را برای حفاظت از این آثار تاریخی بررسی و در نهایت مجموعه‌ای از اقدامات را برای این محوطه باستانی پیشنهاد کرد. در طول این نشست‌ها پیشنهادها‌ی متخصصان ایتالیایی، آلمانی و ژاپنی مورد بحث قرار گرفت. در جمع بندی نهایی سازمان یونسکو و مقامات کشور افغانستان به این نتیجه رسیدند که در حال حاضر بازسازی کامل هریک از مجسمه‌ها نمی‌تواند مورد توجه قرار بگیرد. از جمله دلایل مهم این تصمیم می‌توان به میزان اطلاعات و مدارک علمی موجود که برای چنین عملیاتی فعلا ناکافی هستند، اشاره کرد. در ضمن از میان رفتن بخش عمده‌ای از مصالح و قطعات اصلی مجسمه‌ها نیز یکی از دلایل مهم این تصمیم گیری است. همچنین برآورد‌های دقیق‌تری از هزینه‌های چنین عملیات پیچیده‌ای مورد نیاز است. از سوی دیگر تصمیم گرفته شد که محل فرورفتگی غربی(رواق) که مکان مجسمه ٥٣ متری بوده است، پس از استحکام بخشی‌های لازم خالی رها شود تا همواره یادآور خشونت و تخریبی باشد که در این مکان فرهنگی اتفاق افتاده است. اما در همین حال قرار شد مطالعات امکان سنجی در خصوص مجسمه ٣٨ متری که در بخش شرقی مجموعه قرار دارد انجام پذیرد تا مشخص شود آیا می‌توان بخش‌هایی از آن را با استفاده از قطعات باقی مانده در سال‌های آینده دوباره به یکدیگر متصل کرد یا خیر. یونسکو همچنین بر ضرورت ساختن موزه‌ای مرکزی در شهر بامیان و همچنین یک موزه‌ی کوچکتر در کنار بقایای مجسمه‌ها تاکید کرده است تا به این ترتیب امکانی برای نمایش و حفاظت آثاری که از دره باستانی بامیان به دست می‌آیند فراهم شود. همچنین بر ضرورت ادامه فعالیت‌های حفاظتی در سرتاسر دره بامیان به منظور حفاظت از چشم‌انداز فرهنگی آن تاکید شده است. فرانسوی‌ها ترجیح دادند ویرانه‌ها، ساختمان‌ها و کلیسای سوخته‌ شهر کوچک «اورادور سور گلان» را که توسط آلمان‌ها به طور کامل ویران شده بود به عنوان یادبودی از آن کشتار دسته جمعی در همان حالت ویرانه حفظ کنند. اما از سوی دیگر لهستانی‌ها مرکز تاریخی شهر ورشو را به عنوان بخشی از هویت ملی خود پس از جنگ جهانی دوم بازسازی کردند. به نظر می‌رسد در حال حاضر سازمان یونسکو و کارشناسان جهانی بر سر یک راه حل میانه به توافق رسیده‌اند که ضمن تاکید بر حفاظت از جای خالی یکی از مجسمه‌ها، امکان بازسازی بخشی از یکی دیگر از آنها را در آینده منتفی نمی‌داند. حفظ اصالت مساله حفاظت، مرمت و یا بازسازی آثار تاریخی و فرهنگی تخریب شده در جنگ‌ها، همواره با دشواری‌ها و بحث‌های فراوانی رو به رو بوده و در کشورهای مختلف پاسخ‌های گوناگونی برای آن اندیشیده شده است. یکی از مهمترین و پیچیده‌ترین بحث‌ها در این زمینه بحث حفظ اصالت یک اثر تاریخی در جریان مرمت یا حفاظت است. به طور عمده از سده‌ نوزدهم گفتگوهای انتقادی فراوانی میان صاحبنظران بر سر این مفهوم در جریان بوده است. بسیاری از نظریه‌پردازان بر این اعتقاد بوده و هستند که بازسازی کامل یک اثر از میان رفته، به خصوص زمانی که قطعات و مواد و مصالح آن نیز نابود شده‌اند، می‌تواند به مخدوش شدن اصالت مادی اثر بینجامد. در خصوص جنبه‌های مختلف حفظ اصالت یک اثر تاریخی و هنری متفکران مختلفی از جاکومو بونی باستان شناس ایتالیایی و آلویس ریگل مورخ هنر و فیلسوف اتریشی گرفته تا والتر بنیامین فیلسوف آلمانی و چزاره براندی منتقد هنر و حفاظت‌گر ایتالیایی و بسیاری دیگر تاکنون نظریات خود را مطرح کرده‌اند. اما مفهوم اصالت که در ابتدا بر شالوده نظریه‌های حفظ اصالت مادی اثر رشد یافته بود، در اواخر سده‌ بیستم دچار تغییرات مهمی شد و تفسیرهای جدیدتری را از فرهنگ‌های دیگر، به خصوص فرهنگ‌های شرقی، به خود پذیرفت. این تغییرات در«سند جهانی نارا در خصوص اصالت» مصوب ١٩٩٤، به خوبی منعکس شده است. این سند مفهوم اصالت را توسعه بیشتری بخشیده و بر نسبی بودن آن در فرهنگ‌های مختلف تاکید کرده و همچنین بر اهمیت مواردی همچون سنت، کارکرد و ارزش‌های ناملموس و غیر مادی نیز تاکید می‌کند تا به این ترتیب بتواند دیدگاه فرهنگ‌های دیگر را نیز در این زمینه شامل شود. شیوه برخورد در کشورهای دیگر حفاظت از آثار تخریب شده در جنگ و یا بازسازی آنها یکی از بحث‌های مهم پس از جنگ جهانی دوم و همچنین دهه‌های اخیر بوده است. در کشورهای مختلف متناسب با نیازهای جامعه و شرایط اقتصادی، فرهنگی و تاریخی نحوه برخورد با آثار ویران شده و یا آسیب دیده متفاوت و پاسخ‌ها شامل طیف گسترده‌ای از دیدگاه‌ها بوده است، دیدگاه‌هایی که بین حفظ ویرانه‌ها به عنوان یادگار جنگ یا بازسازی کامل آنها در نوسان بوده است. به عنوان مثال فرانسوی‌ها ترجیح دادند ویرانه‌ها، ساختمان‌ها و کلیسای سوخته‌ شهر کوچک «اورادور سور گلان» را که توسط آلمان‌ها به طور کامل ویران شده بود به عنوان یادبودی از آن کشتار دسته جمعی در همان حالت ویرانه حفظ کنند. اما از سوی دیگر لهستانی‌ها مرکز تاریخی شهر ورشو را به عنوان بخشی از هویت ملی خود پس از جنگ جهانی دوم بازسازی کردند. این بازسازی مبتنی بر مدارک دقیق علمی و فنی بود که از پیش از جنگ از شهر و مراکز تاریخی آن برجای مانده بود. در مثالی دیگر، بریتانیایی‌ها کلیسای جامع شهر کاونتری را به صورت نیمه ویران به عنوان یادگاری از زخم‌های جنگ جهانی دوم نگاه داشتند و در کنار آن کلیسای جدیدی ساختند، اما آلمانی‌ها کلیسای ویران شده‌ی شهر درسدن را بازسازی کردند. در دهه‌های اخیر و پس از جنگ‌ها و حملات خرابکارانه متعدد در گوشه و کنار جهان، باز هم حفاظت و یا بازسازی آثار آسیب دیده موضوع بحث‌های مخالف و موافق بوده است. از نمونه‌های بازسازی‌های پس از جنگ می‌توان به مرمت پل موستار در بوسنی و هرزگوین اشاره کرد. همچنین پس از انفجار معبد «دندان مقدس بودا» در سریلانکا در سال‌١٩٩٨ توسط گروه ببرهای تامیل، بازسازی کامل معبد در دستور کار قرار گرفت. توجیه این امر با توجه به باورهای فرهنگ بودایی و همچنین خواست ملی انجام شد. میراث پس از جنگ در افغانستان اما همیشه به جز بحث‌های پیچیده نظری، مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز در چگونگی مواجهه با آثار آسیب دیده در جنگ دخیل هستند. اینک در خصوص افغانستان نیز چنین تجربه دشواری در حال تکرار است. در جریان جنگ‌ها و ناآرامی‌های خونبار در افغانستان که از دهه هفتاد میلادی آغاز شد بخش زیادی از میراث فرهنگی این کشور آسیب دید. بخشی از این آسیب، همانند انفجار بوداهای بامیان و تخریب صدها اثر فرهنگی و تاریخی دیگر، به طور مستقیم و بخش دیگر در اثر عوارض جانبی جنگ بوده است. بر اثر سال‌های طولانی جنگ بسیاری از فعالیت‌های مرتبط با میراث فرهنگی از جمله فعالیت‌های باستان‌شناسی، شناسایی و معرفی آثار تاریخی و همچنین عملیات حفاظت و مرمت آنها دچار وقفه‌های طولانی شد. از سوی دیگر به دلیل وجود ناامنی، افغانستان گردشگران خود را از دست داده است. اکنون افغانستان با تصمیم‌گیری‌های بسیار دشواری رو به روست. از یک طرف برخی از مقامات افغان بر بازسازی بوداهای بامیان به عنوان نمونه‌های منحصر به فرد هنری تاکید دارند. امید آنها به این است که با بازسازی این مجسمه‌های ویران شده، گردشگران و علاقه مندان از سراسر دنیا برای بازدید آنها به افغانستان روانه شوند. اما از سوی دیگر هستند کسانی که تاکید می‌کنند گستردگی میراث فرهنگی در این کشور کهن، یک توجه همه جانبه را می‌طلبد و در حالی که هنوز بسیاری از شهرهای تاریخی و ساختمان‌ها و آثار با ارزش فرهنگی در این کشور نیازمند بودجه و توجه ملی و جهانی است، تا چه حد می‌توان روی یک پروژه خاص متمرکز شد. تصمیم اخیر سازمان یونسکو مبنی بر بازسازی نکردن کامل مجسمه‌ها نشان داد که همچنان بحث‌های نظری و فنی در مورد حفظ اصالت آثار دارای اهمیت بنیادین است. اما از سوی دیگر در تصمیم گیری نهایی قرار شد تا راه برای امکان سنجی در خصوص بازسازی بخش‌هایی از یکی از مجسمه‌ها در آینده باز باشد تا شاید در سال‌های پیش رو بتوان راه حلی برای آن یافت. بوداهای بامیان به دلایل متعددی در کانون توجه جهانی قرار دارند. یک به دلیل ارزش ذاتی آنها به عنوان یادگار‌های بسیار ارزشمند و بی‌همتایی از هنر بودایی در این منطقه و دوم به دلیل نوع تخریب عمدی آنها توسط طالبان. سازمان یونسکو از سال ٢٠٠٣ چشم انداز فرهنگی و بقایای باستانی در دره‌ی بامیان را در فهرست آثار میراث جهانی در معرض خطر ثبت کرده است و از آن زمان برنامه‌های حفاظتی مختلفی را در سه مرحله به اجرا در آورده است. در درجه اول تمرکز این سازمان بر حفاظت از بقایای این آثار پس از تخریب عمدی توسط طالبان و همچنین پاکسازی محوطه از مین‌های زمینی بوده است. به اعتقاد کارشناسان سازمان جهانی یونسکو با ادامه روند حفاظتی فعلی امکان خارج شدن این آثار از فهرست میراث در خطر تا سال ٢٠١٣ فراهم می‌شود. تصمیم اخیر سازمان یونسکو مبنی بر بازسازی نکردن کامل مجسمه‌ها نشان داد که همچنان بحث‌های نظری و فنی در مورد حفظ اصالت آثار دارای اهمیت بنیادین است. اما از سوی دیگر در تصمیم گیری نهایی قرار شد تا راه برای امکان سنجی در خصوص بازسازی بخش‌هایی از یکی از مجسمه‌ها در آینده باز باشد تا شاید در سال‌های پیش رو بتوان راه حلی برای آن یافت. اما مهمتر از همه تاکید بر ساختن موزه و همچنین توسعه برنامه‌های جامع حفاظت از میراث فرهنگی در این منطقه است. با عملی شدن چنین خواست‌هایی می‌توان امیدوار بود که از دل ویرانه‌های بامیان فرصت‌های جدیدی برای جامعه افغانستان جهت توسعه و حفاظت پایدار از آثار تاریخی خود فراهم ‌شود.

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

هشت فيصد شاگران مكاتب ولايت باميان از رفتن به مكتب باز مانده اند


مقامات رياست معارف ولايت باميان مي گويند رسم ورواج هاي ناپسند رايج دراين ولايت باعث شده است كه دختران از رفتن به مكتب باز بمانند . رضا ادا ريس معارف باميان مي گويد در اكثرمناطق اين ولايت فاميل هامانع رفتن دختران شان به مكتب ميشوند . وي مي گويد اكثر دختران از صنف شش تا صنف نهم اجازه رفتن به مكتب را ازسوي فاميل هاي شان دريافت مي كنند اما بالاتر از آن درس خوانده نمي توانند. به گفته ريس معارف باميان رسم ورواج هاي ناپسند از يك سو واز سوي هم نبود تعمير مكاتب ومعلمين مسكلي زن با عث شده است دختران از رفتن به مكتب باز بمانند .

به گفته وي از مجموع مكاتب اين ولايت 242 باب آن داري تعمير بوده و78 باب مكتب ديگر بدون تعمير مي باشد . وي مي گويد هنوز هم درولايت باميان شاگردان در زير خيمه ها ويا در فضاي باز درس مي خوانند كه به گفته آقاي ادا انتظار مي رود سال آينده دربرخي ساحات خيمه نيز يافت نشود وشاگردان در هواي سرد درس بخوانند .

آقاي ادا مي گويد حد اقل هشت فيصد شاگردان مكاتب دراين ولايت به دلايل مشكلات اقتصادي ،فاصله زياد مكاتب از قريه جات وآن هم براي دختران ، نبود تعمير مكاتب ونبود معلمين مسكلي از رفتن به مكتب باز مانده اند .

وي مي گويد درسال آينده در نظر دارند برنامه آموزشي معارف را در ساحات كه تعمير مكاتب وجود ندارد در مساجد به پيش ببرند .

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

اسكي بازي زنان ولايت باميان





از روز جهاني زن در ولايت باميان با راه اندازي برنامه اسكي بازي توسط زنان تجليل شد . اين برنامه از سوي دفتر ملل متحد وبنياد انكشافي آغاخان راه اندازي شده بود كه در آن ده خانم به فراز كوه بابا اسكي بازي كردند . اين برنامه به منظور تبارز توانائي زنان راه اندازي شده است . گفتني است اين زنان از سوي يك مربي ايتاليائي اسكي بازي روي برف را آموزش مي بينند . بازي اسكي از سال گذشته در اين ولايت آغازشده است كه امسال از سوي زنان، براي اولين بار اسكي بازي ميشود .

۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

تقدير از يك خر بخاطر آب رساني به مردم در باميان

تقدير از يك خر بخاطر آب رساني به مردم در باميان

مردم منطقهء زرگران مرکز ولایت بامیان، به يك راس خر بخاطر تلاش صادقانه برای تامین آب آشامیدنی مدال دادند.
این مدال به این خاطر به یک راس خر تعلق گرفته است که درخواست مکرر مردم برای تامین آب مورد نیاز این منطقه از سوی مقامات محلی شنیده نشده است.
در خبر آمده است که صدها تن از مردم منطقه زرگران واقع در مرکز ولایت بامیان، امروز چهارشنبه با تدارک یک محفل سمبولیک به یک خر مدال تلاش صادقانه برای آبرسانی اهدا کردند.
این مردم در 9 سال گذشته از مقامات محلی خواسته اند تا آب مورد ضرورت آنان را تامین کند، اما این در خواست جواب مثبت نیافته است.
در مراسم تقدیر از "خر "آبرسان در مرکز بامیان، صدها تن از ساکنان بامیان اشتراک کرده اند.
در پایان این مراسم مردم دست به مظاهره زده اند و پولیس مداخله کرده است.
مردم بامیان سال گذشته نیز در اعتراض به اسفالت نشدن جاده های این شهر، دست به اقدام اعتراضی زده و جاده مرکز بامیان را کاهگل کردند.

از روز جهاني زن در ولايت باميان تجليل شد


از روز جهاني زن در ولايت باميان در حالي تجليل شد كه بر بنياد گزارش هاي كميسيون حقوق بشر خشونت عليه زنان در اين ولايت افزايش يافته است .

به گفته مقامات اين كميسيون درسال جاري خورشيدي دست كم 45 مورد خشونت عليه زنان دراين ولايت صورت گرفته كه سه مورد آن قتل زنان مي باشد .

عبدلاحدفرزام ريس كميسيون حقوق بشر به خبرنگاران گفت در صورت كه دولت قادر به جلوگيري از خشونت در برابر زنان نشود ميزان خشونت افزايش مي يابد.

به گفته وي فرهنگ معافيت مجرمين عامل اصلي بلند رفتن گراف خشونت در برابر زنان مي باشد . درهمين حال رياست امور زنان اين ولايت با راه اندازي راه پيمايي از دولت وجامعه جهاني خواهان كاريابي زنان دست رسي زنان به تعليم وتربيه شده است .

باشندگان باميان خواهان محاكمه عاملين تخريب بودا هستند


باشندگان ولايت باميان در دهمين سالروز تخريب مجسمه هاي بزرگ بودا از سوي افراطيون طالب خواهان به محاكمه كشانيدن عاملين آن شدند . درهمين حال دفتر ملل متحد ،كميسيون حقوق بسر وديگر نهاد هاي مدني وحقوقي نيز خواهان مجازات عاملين تخريب مجسمه هاي بزرگ بودا شدند . گفتني است كه بوداي باميان در 19 ماه حوت سال 1379 با شليك توب وتانك از سوي اسلام نماهاي طالب تخريب شد . اگرچند گفته ميشود كه انجنيران پاكستاني در تخريب اين مجسمه ها دست داشته اند كه بر بنياد برخي گزارش ها انجنيران پاكستاني با جاسازي مواد انفجاري در مغاره هاي بزرگ قادر به تخريب كامل تنديس هاي بودا شدند .

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

تنش ها به جنگ کشانیده شد ،عاقبت بخیر

بحران موجود درانتخاب رئیس مجلس نمایندگان افغانستان، آیینه ای است که ماهیت سیاست ورزی و هویت سیاستمداران این کشور را بر می تاباند و نشانه ای است هویدا از شناسنامه ساختار قدرت و تجربه مدیریت امروز در این سر زمین.
توفیق نیافتن نمایندگان پارلمان درانتخاب رئیس این مجلس پس از برگذاری چهار دوره انتخابات پر تنش و پرچالش، نه بخاطر قحطی رجال سیاسی است و نه الزاما نشانه آزادی های دمکراتیک در یک فرایند مدنی، بلکه نشانگر نوعی شکست و گسستی است که پس از ده سال تلاش و امید داخلی و تکاپو و حمایت خارجی از روند تربیت مدنی سیاستمداران افغانستان و بهسازی نظام سیاسی دراین کشور، صورت گرفته است.
پریشانی در نظام اندیشه سیاسی
کند ذهنی رهبران سیاسی افغانستان در درک شرایط پیچیده و نا توانی آنها در ایجاد تغییرات ذهنی و اخلاق سیاسی، موجب شده است که فرصتهای ده ساله پس از سقوط رژیم طالبان، برای ایجاد و تقویت نظم مدنی و تجربه دولتسازی، به تدریج به غفلت سپری گردد.
پس از قرارداد بن در سال ٢٠٠١ که نظارت و حمایت جامعه بین المللی از فرایند صلح و استقرار نظام سیاسی، تنگتر، مسلط تر و نزدیکتر بود، روند کلی اوضاع سیاسی و سیر تعامل رهبران و سیاستمداران افغانستان در حوزه قدرت و جامعه نیز، موجه تر و منضبط تر می نمود.
در تمام گزینش ها و گفتمان هایی که پیرامون دولت موقت، دولت انتقالی و یا دور نخست انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی انجام شد، توافق و تعامل بر سیره و منش خویشتندارانه شکیبایی و مسالمت جویی استوار بود اما بعد از سال ٢٠٠٥، که تلاش ناسنجیده و عاطفی برای فاصله گرفتن تدریجی رهبری کشور از حوزه ی نفوذ و تاثیرحامیان بیرونی تبارز یافت. نه تنها استقلال سیاسی و ارتقای ظرفیت سیاسی ـ مدیریتی تامین نشد بلکه هر روز به چالش تدریجی در روابط دوستانه با حامیان بین المللی دامن زده شد و از دیگرسو، نوعی فرسایش و نا خویشتنداری نیز در تعامل ارکان دولت و در میان بازیگران سیاست کلان کشور، مجال ظهور پیدا کرد.
چهار دور انتخابات برای گزینش رئیس مجلس نمایندگان، نشان داد که هیچ یک از کاندیداهای دو دور اخیر نتوانسته اند آرای سیاف و قانونی را کسب کنند. چنین موضوعی این گمان را تقویت می کند که دو فرد یاد شده، با توجه به این که بیشترین شانس را در میان حامیان و هوادان خود دارند، ممکن است سناریویی در کار باشد که بازهم به بازگشت و کاندید شدن آنان منجر گردد.
در سالهای پسین، در همه مقاطع مهم و تحولات بزرگی مانند انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی و یا پدیده های سیاسی ـ داخلی دیگر، بازیگران سیاسی تا سرحد ستیزه های خطرساز پیش رفته اند و روند ملی را دچار آسیبهای جدی نموده اند.
این نشانه هارا به روشنی می توان درانتخابات دور دوم ریاست جمهوری و نیز پارلمانی دید. تنش، تخلف و تقابل گستره و پر مخاطره ای که در فرایند این دو مرحله ی انتخاباتی و بصورت نا معقول تر در بحران بازگشایی شورای ملی پدید آمد، نوعی بازگشت به سنت های قومی سیاست ورزی و رجوع به اخلاق سیاسی دوره جنگهای داخلی را بازتولید کرد.
اکنون اما، نا امیدی، بی اعتباری و نا کامی ای که در جریان انتخاب رئیس پارلمان اتفاق افتاده، تجلی پریشانی عمیقی در تعامل ملی و عقیم ماندن اندیشه سیاسی و درک و تعهد ملی در میان رهبران، سیاستمداران وحتی روشنفکران افغانستان می باشد که از پند نیاموزی سیاسی، فقدان درک قواعد بازی و مساحت محدود عقلانیت و خرد خود بنیاد این نخبگان، نشأت می گیرد.
قدرت سیاسی وخواسته های قومی
به نظر می رسد بن بست پدید آمده در انتخاب ریس مجلس نمایندگان، پیش از آن که بصورت ساده، درصف بندی سه جبهه " دولت"، " اپوزیسیون" و"بی طرف ها" تعریف گردد، نیازمند دید عمیقتر و توضیح جامعه شناختی از موزایک قومی افغانستان می باشد.
تعمق در ترکیب قومی اعضای مجلس نمایندگان در دور جدید، الگوی واقع بینانه تری در تحلیل و بازشناسی بحران های سیاسی ـ ملی به دست می دهد که درک کنیم مشکل انتخاب رئیس شوری اساسا ریشه درمفروضه چگونگی پدیده توزیع قدرت دارد نه الزاما در جناح بندی های سیاسی و یا گروه بندی های فکری ـ ایدئولوژیک.
براساس یک بر رسی، از مجموع ۲۴۹ عضو مجلس نمایندگان، ۹۸ کرسی به پشتون ها، ۷۲ کرسی به تاجیک ها، ۵۲ کرسی به هزاره ها و ۱۹ کرسی دیگر به ازبکها اختصاص یافته و اقلیت های قومی دیگر در مجلس صاحب هشت کرسی شده اند.
این آمار صرف نظر از میزان شمارگان، بیانگر تکثر و تنوعی است که ساختار قومی افغانستان را آیینه داری می کند و همواره در تاریخ سیاسی ـ اجتماعی این کشور منشا گوناگونی فرهنگی، نا همگونی اجتماعی، شکافهای فعال ساختاری و نا شکیبایی های سیاسی بوده است.
پس از ورود و خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان، موازنه ی سنتی قدرت در افغانستان فروریخت و در آرایش تازه، گروههای دیگر قومی فرصت ظهور سیاسی و تبلور اجتماعی پیدا کردند. تاجیک ها، مهمترین گروه قومی بودند که با پیروزی مجاهدین، قدرت سیاسی را بدست آوردند و به مدت ٥ سال در کابل فرمان راندند.
یونس قانونی رئیس پیشین مجلس می گوید اگر یکی از کسانی که در دوره های چهارگانه قبلی نامزد ریاست مجلس بودند، دوباره نامزد شوند، او نیز کاندیدا خواهد بود
ظهور و تسلط طالبان بر افغانستان اما، به اعاده دوباره قدرت سیاسی به پشتون ها منجر شد. با ورود آمریکا و ائتلاف بین المللی به افغانستان، هرچند رژیم قبیله ای ـ مذهبی طالبان سقوط کرد اما برمبنای معاهده و مواقتنامه بن، سنت سیاسی توزیع قدرت تجدید شد و مشروعیت بین المللی پیدا کرد.
برمبنای این سنت، برای نخستین بار، نوعی سلسله مراتب درتعریف و توزیع قدرت سیاسی شکل گرفت. این سلسله مراتب در نماد رئیس جمهوری پشتون بعنوان قدرت نخست، معاون اول تاجیک به مثابه قدرت دوم و معاون دوم هزاره در ردیف قدرت سوم، تمثیل می گردد. مدعا و مصداق اجتماعی تبلور این سلسله مراتب در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز به نمایش در آمد. برمبنای این سنجش( نه چندان دقیق وغیر قابل اتکا) کاندید پشتون ها در رتبه نخست، کاندید تاجیک ها در رتبه دوم وکاندید هزاره ها در ردیف سوم قرار گرفته اند.
این که این نماد تا چه حد از حقایق عینی و واقعیتهای قومی افغانستان نمایندگی می کند، موضوع دیگری است اما آنچه که قابل طرح، درخور سنجش و شایسته اندیشه گری است این است که همه طرفها و اقوام عمده، با استدلال ها و مبتنی بر توقعات و مطالبات مخصوص به خود، از نحوه چیدمان قدرت سیاسی نقش و میزان نقش و حضور خود درساختار نظام دولتی ناراضی هستند.
تاجیک ها که رقیب اصلی پشتون ها درتعامل قدرت سیاسی هستند، پس از تجربه حکومت بر کابل، نوستالوژی بازگشت به این دوره را همیشه در آرزوی سیاسی خویش حفظ کرده اند. دراین میان، هزاره ها وازبک ها، مدعی رقابت در قدرت نیستند اما خواهان مشارکت درساختار قدرت و سهم درخور از نظام سیاسی و امتیازات ملی می باشند.
این دو قوم در فرایند تعامل قدرت میان پشتون ها و تاجیک ها، نقش مهم و متوازن کننده را دارند. گرایش سیاسی و ائتلاف استراتژیک این دو قوم با هرکدام از دو گروه مدعی قدرت سیاسی، می تواند تعیین کننده معادله چیدمان قدرت باشد.
در ماجرای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان، پدیده توزیع قدرت قومی نقش تعیین کننده ای ایفا می کند. مقام ریاست مجلس نمایندگان، تنها موقعیتی بود که در دور گذشته از کنترل پشتون ها خارج بود. تقریبا تمامی گروه ها و جناح های سیاسی پشتون این بار به تصاحب ریاست پارلمان چشم دوخته اند. ظاهرا به نظر می رسد حامد کرزی نیز به دلیل نگاه قومی و هم بخاطر یک کاسه شدن ارکان دولتی، شدیدا در تلاش است که این مقام در اختیار گروه قومی وسیاسی خود وی قرار بگیرد.
نیروی متوازن کننده و ائتلاف های شکننده
پیش ازجریان رأی گیری برای انتخاب ریس مجلس نمایندگان، نمایندگان هزاره، گویا با یونس قانونی به توافقاتی رسیده بودند تا از وی حمایت کنند اما آنگونه که در چهار دوره رای گیری روشن شد، این توافقات چندان محکم و قطعی نبوده است. به نظر می رسد این حکایت، تابلویی است از وضعیت آشفته سیاسی و عمق ناپایداری ها و بی اعتمادی هایی که در جان و جهان سیاستمداران و رهبران قومی افغاستان تنیده است و بخوبی در جریان بن بست انتخاب رئیس مجلس نمایندگان تبلور یافته است.
هزاره ها و بخش زیادی از ازبک ها در سیاستمداری و فرایند چانه زنی امروزه کشور، از چند خلا و مشکل بزرگ رنج می برند:
نخست فقدان رهبری سیاسی متمرکز، موثر و مقتدر.
دوم، فقدان اهداف تعریف شده و روشن استراتژیک.
سوم، گرایش های جناحی ودرون گروهی متفاوت، وگاه متضاد.
چهارم، ظهور نسل جدیدی از سیاستگران و بازیگران که عمدتا از تجربه، توانایی و حمایت لازم در چانه زنی ها برخوردار نیستند و بیشتر فردی و مستقل عمل می کنند.
پنجم، تجربه ی ناکام از ائتلافهای سیاسی با سایر گروههای قومی وگرفتار شدن دربحران شک وبی اعتمادی.
این خصوصیات سیاسی بازیگران عرصه ی سیاست هزاره ها وازبک ها، در نتایج چانه زنی بر سر توافق با یونس قانونی و یا عبدالرب رسول سیاف نیز تبلور پیدا کرد.
عبدالرب رسول سیاف رقیب اصلی یونس قانونی برای ریاست مجلس تاکید دارد که برای حل بحران کنونی باید به کمیته نظارت از قانون اساسی مراجعه شود
چهار دور انتخابات برای گزینش رئیس مجلس نمایندگان، نشان داد که هیچ یک از کاندیداهای دو دور اخیر نتوانسته اند آرای سیاف و قانونی را کسب کنند. چنین موضوعی این گمان را تقویت می کند که دو فرد یاد شده، با توجه به این که بیشترین شانس را در میان حامیان و هوادان خود دارند، ممکن است سناریویی در کار باشد که بازهم به بازگشت و کاندید شدن آنان منجر گردد.
حال، پرسش اساسی این است که اگر چنین اتفاقی بیفتد، آیا نمایندگان هزاره و ازبک با توجه به تنشهای پدید آمده در روزهای اخیر، کدام گزینه را انتخاب خواهند کرد؟ و آیا مجلس نمایندگان بعنوان یک مرجع دمکراتیک و قانونگذار، هویت های قومی و رویکردهای قبیله ای را وارد فاز تازه ای در حوزه چانه زنی های سیاسی نخواهد کرد؟ و آیا این خطر که گرایش های قومی در مجلس نمایندگان به قوت خود باقی بماند و نتواند به مرور زمان تبدیل به یک گرایش ملی شود، بیشتر از پیش احساس نمی شود

تنش ها به جنگ کشانیده شد ،عاقبت بخیر

بحران موجود درانتخاب رئیس مجلس نمایندگان افغانستان، آیینه ای است که ماهیت سیاست ورزی و هویت سیاستمداران این کشور را بر می تاباند و نشانه ای است هویدا از شناسنامه ساختار قدرت و تجربه مدیریت امروز در این سر زمین.
توفیق نیافتن نمایندگان پارلمان درانتخاب رئیس این مجلس پس از برگذاری چهار دوره انتخابات پر تنش و پرچالش، نه بخاطر قحطی رجال سیاسی است و نه الزاما نشانه آزادی های دمکراتیک در یک فرایند مدنی، بلکه نشانگر نوعی شکست و گسستی است که پس از ده سال تلاش و امید داخلی و تکاپو و حمایت خارجی از روند تربیت مدنی سیاستمداران افغانستان و بهسازی نظام سیاسی دراین کشور، صورت گرفته است.
پریشانی در نظام اندیشه سیاسی
کند ذهنی رهبران سیاسی افغانستان در درک شرایط پیچیده و نا توانی آنها در ایجاد تغییرات ذهنی و اخلاق سیاسی، موجب شده است که فرصتهای ده ساله پس از سقوط رژیم طالبان، برای ایجاد و تقویت نظم مدنی و تجربه دولتسازی، به تدریج به غفلت سپری گردد.
پس از قرارداد بن در سال ٢٠٠١ که نظارت و حمایت جامعه بین المللی از فرایند صلح و استقرار نظام سیاسی، تنگتر، مسلط تر و نزدیکتر بود، روند کلی اوضاع سیاسی و سیر تعامل رهبران و سیاستمداران افغانستان در حوزه قدرت و جامعه نیز، موجه تر و منضبط تر می نمود.
در تمام گزینش ها و گفتمان هایی که پیرامون دولت موقت، دولت انتقالی و یا دور نخست انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی انجام شد، توافق و تعامل بر سیره و منش خویشتندارانه شکیبایی و مسالمت جویی استوار بود اما بعد از سال ٢٠٠٥، که تلاش ناسنجیده و عاطفی برای فاصله گرفتن تدریجی رهبری کشور از حوزه ی نفوذ و تاثیرحامیان بیرونی تبارز یافت. نه تنها استقلال سیاسی و ارتقای ظرفیت سیاسی ـ مدیریتی تامین نشد بلکه هر روز به چالش تدریجی در روابط دوستانه با حامیان بین المللی دامن زده شد و از دیگرسو، نوعی فرسایش و نا خویشتنداری نیز در تعامل ارکان دولت و در میان بازیگران سیاست کلان کشور، مجال ظهور پیدا کرد.
چهار دور انتخابات برای گزینش رئیس مجلس نمایندگان، نشان داد که هیچ یک از کاندیداهای دو دور اخیر نتوانسته اند آرای سیاف و قانونی را کسب کنند. چنین موضوعی این گمان را تقویت می کند که دو فرد یاد شده، با توجه به این که بیشترین شانس را در میان حامیان و هوادان خود دارند، ممکن است سناریویی در کار باشد که بازهم به بازگشت و کاندید شدن آنان منجر گردد.
در سالهای پسین، در همه مقاطع مهم و تحولات بزرگی مانند انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی و یا پدیده های سیاسی ـ داخلی دیگر، بازیگران سیاسی تا سرحد ستیزه های خطرساز پیش رفته اند و روند ملی را دچار آسیبهای جدی نموده اند.
این نشانه هارا به روشنی می توان درانتخابات دور دوم ریاست جمهوری و نیز پارلمانی دید. تنش، تخلف و تقابل گستره و پر مخاطره ای که در فرایند این دو مرحله ی انتخاباتی و بصورت نا معقول تر در بحران بازگشایی شورای ملی پدید آمد، نوعی بازگشت به سنت های قومی سیاست ورزی و رجوع به اخلاق سیاسی دوره جنگهای داخلی را بازتولید کرد.
اکنون اما، نا امیدی، بی اعتباری و نا کامی ای که در جریان انتخاب رئیس پارلمان اتفاق افتاده، تجلی پریشانی عمیقی در تعامل ملی و عقیم ماندن اندیشه سیاسی و درک و تعهد ملی در میان رهبران، سیاستمداران وحتی روشنفکران افغانستان می باشد که از پند نیاموزی سیاسی، فقدان درک قواعد بازی و مساحت محدود عقلانیت و خرد خود بنیاد این نخبگان، نشأت می گیرد.
قدرت سیاسی وخواسته های قومی
به نظر می رسد بن بست پدید آمده در انتخاب ریس مجلس نمایندگان، پیش از آن که بصورت ساده، درصف بندی سه جبهه " دولت"، " اپوزیسیون" و"بی طرف ها" تعریف گردد، نیازمند دید عمیقتر و توضیح جامعه شناختی از موزایک قومی افغانستان می باشد.
تعمق در ترکیب قومی اعضای مجلس نمایندگان در دور جدید، الگوی واقع بینانه تری در تحلیل و بازشناسی بحران های سیاسی ـ ملی به دست می دهد که درک کنیم مشکل انتخاب رئیس شوری اساسا ریشه درمفروضه چگونگی پدیده توزیع قدرت دارد نه الزاما در جناح بندی های سیاسی و یا گروه بندی های فکری ـ ایدئولوژیک.
براساس یک بر رسی، از مجموع ۲۴۹ عضو مجلس نمایندگان، ۹۸ کرسی به پشتون ها، ۷۲ کرسی به تاجیک ها، ۵۲ کرسی به هزاره ها و ۱۹ کرسی دیگر به ازبکها اختصاص یافته و اقلیت های قومی دیگر در مجلس صاحب هشت کرسی شده اند.
این آمار صرف نظر از میزان شمارگان، بیانگر تکثر و تنوعی است که ساختار قومی افغانستان را آیینه داری می کند و همواره در تاریخ سیاسی ـ اجتماعی این کشور منشا گوناگونی فرهنگی، نا همگونی اجتماعی، شکافهای فعال ساختاری و نا شکیبایی های سیاسی بوده است.
پس از ورود و خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان، موازنه ی سنتی قدرت در افغانستان فروریخت و در آرایش تازه، گروههای دیگر قومی فرصت ظهور سیاسی و تبلور اجتماعی پیدا کردند. تاجیک ها، مهمترین گروه قومی بودند که با پیروزی مجاهدین، قدرت سیاسی را بدست آوردند و به مدت ٥ سال در کابل فرمان راندند.
یونس قانونی رئیس پیشین مجلس می گوید اگر یکی از کسانی که در دوره های چهارگانه قبلی نامزد ریاست مجلس بودند، دوباره نامزد شوند، او نیز کاندیدا خواهد بود
ظهور و تسلط طالبان بر افغانستان اما، به اعاده دوباره قدرت سیاسی به پشتون ها منجر شد. با ورود آمریکا و ائتلاف بین المللی به افغانستان، هرچند رژیم قبیله ای ـ مذهبی طالبان سقوط کرد اما برمبنای معاهده و مواقتنامه بن، سنت سیاسی توزیع قدرت تجدید شد و مشروعیت بین المللی پیدا کرد.
برمبنای این سنت، برای نخستین بار، نوعی سلسله مراتب درتعریف و توزیع قدرت سیاسی شکل گرفت. این سلسله مراتب در نماد رئیس جمهوری پشتون بعنوان قدرت نخست، معاون اول تاجیک به مثابه قدرت دوم و معاون دوم هزاره در ردیف قدرت سوم، تمثیل می گردد. مدعا و مصداق اجتماعی تبلور این سلسله مراتب در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز به نمایش در آمد. برمبنای این سنجش( نه چندان دقیق وغیر قابل اتکا) کاندید پشتون ها در رتبه نخست، کاندید تاجیک ها در رتبه دوم وکاندید هزاره ها در ردیف سوم قرار گرفته اند.
این که این نماد تا چه حد از حقایق عینی و واقعیتهای قومی افغانستان نمایندگی می کند، موضوع دیگری است اما آنچه که قابل طرح، درخور سنجش و شایسته اندیشه گری است این است که همه طرفها و اقوام عمده، با استدلال ها و مبتنی بر توقعات و مطالبات مخصوص به خود، از نحوه چیدمان قدرت سیاسی نقش و میزان نقش و حضور خود درساختار نظام دولتی ناراضی هستند.
تاجیک ها که رقیب اصلی پشتون ها درتعامل قدرت سیاسی هستند، پس از تجربه حکومت بر کابل، نوستالوژی بازگشت به این دوره را همیشه در آرزوی سیاسی خویش حفظ کرده اند. دراین میان، هزاره ها وازبک ها، مدعی رقابت در قدرت نیستند اما خواهان مشارکت درساختار قدرت و سهم درخور از نظام سیاسی و امتیازات ملی می باشند.
این دو قوم در فرایند تعامل قدرت میان پشتون ها و تاجیک ها، نقش مهم و متوازن کننده را دارند. گرایش سیاسی و ائتلاف استراتژیک این دو قوم با هرکدام از دو گروه مدعی قدرت سیاسی، می تواند تعیین کننده معادله چیدمان قدرت باشد.
در ماجرای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان، پدیده توزیع قدرت قومی نقش تعیین کننده ای ایفا می کند. مقام ریاست مجلس نمایندگان، تنها موقعیتی بود که در دور گذشته از کنترل پشتون ها خارج بود. تقریبا تمامی گروه ها و جناح های سیاسی پشتون این بار به تصاحب ریاست پارلمان چشم دوخته اند. ظاهرا به نظر می رسد حامد کرزی نیز به دلیل نگاه قومی و هم بخاطر یک کاسه شدن ارکان دولتی، شدیدا در تلاش است که این مقام در اختیار گروه قومی وسیاسی خود وی قرار بگیرد.
نیروی متوازن کننده و ائتلاف های شکننده
پیش ازجریان رأی گیری برای انتخاب ریس مجلس نمایندگان، نمایندگان هزاره، گویا با یونس قانونی به توافقاتی رسیده بودند تا از وی حمایت کنند اما آنگونه که در چهار دوره رای گیری روشن شد، این توافقات چندان محکم و قطعی نبوده است. به نظر می رسد این حکایت، تابلویی است از وضعیت آشفته سیاسی و عمق ناپایداری ها و بی اعتمادی هایی که در جان و جهان سیاستمداران و رهبران قومی افغاستان تنیده است و بخوبی در جریان بن بست انتخاب رئیس مجلس نمایندگان تبلور یافته است.
هزاره ها و بخش زیادی از ازبک ها در سیاستمداری و فرایند چانه زنی امروزه کشور، از چند خلا و مشکل بزرگ رنج می برند:
نخست فقدان رهبری سیاسی متمرکز، موثر و مقتدر.
دوم، فقدان اهداف تعریف شده و روشن استراتژیک.
سوم، گرایش های جناحی ودرون گروهی متفاوت، وگاه متضاد.
چهارم، ظهور نسل جدیدی از سیاستگران و بازیگران که عمدتا از تجربه، توانایی و حمایت لازم در چانه زنی ها برخوردار نیستند و بیشتر فردی و مستقل عمل می کنند.
پنجم، تجربه ی ناکام از ائتلافهای سیاسی با سایر گروههای قومی وگرفتار شدن دربحران شک وبی اعتمادی.
این خصوصیات سیاسی بازیگران عرصه ی سیاست هزاره ها وازبک ها، در نتایج چانه زنی بر سر توافق با یونس قانونی و یا عبدالرب رسول سیاف نیز تبلور پیدا کرد.
عبدالرب رسول سیاف رقیب اصلی یونس قانونی برای ریاست مجلس تاکید دارد که برای حل بحران کنونی باید به کمیته نظارت از قانون اساسی مراجعه شود
چهار دور انتخابات برای گزینش رئیس مجلس نمایندگان، نشان داد که هیچ یک از کاندیداهای دو دور اخیر نتوانسته اند آرای سیاف و قانونی را کسب کنند. چنین موضوعی این گمان را تقویت می کند که دو فرد یاد شده، با توجه به این که بیشترین شانس را در میان حامیان و هوادان خود دارند، ممکن است سناریویی در کار باشد که بازهم به بازگشت و کاندید شدن آنان منجر گردد.
حال، پرسش اساسی این است که اگر چنین اتفاقی بیفتد، آیا نمایندگان هزاره و ازبک با توجه به تنشهای پدید آمده در روزهای اخیر، کدام گزینه را انتخاب خواهند کرد؟ و آیا مجلس نمایندگان بعنوان یک مرجع دمکراتیک و قانونگذار، هویت های قومی و رویکردهای قبیله ای را وارد فاز تازه ای در حوزه چانه زنی های سیاسی نخواهد کرد؟ و آیا این خطر که گرایش های قومی در مجلس نمایندگان به قوت خود باقی بماند و نتواند به مرور زمان تبدیل به یک گرایش ملی شود، بیشتر از پیش احساس نمی شود

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

انتخاب هیئت اداری ولسی جرگه به دور سوم کشیده شد

در دور دوم انتخاب هیت اداری ولسی جرگه که پنج تن برای بدست آوردن ریاست ولسی جرگه کاندید کرده بودند نتوانستند آرای لازم را بدست بیاورند . قرار گزاش ها رقابت بین دوکاندید که بیشترین آرا را بدست آورده اند بعد ازظهر امروز آغاز میشود . براساس برخی گزارش ها کاندیدان ریاست ولسی جرگه برای بدست آوردن این کرسی به پرداخت پول به نمایندگان مبادرت ورزید ه اند . رقابت بین هما سلطانی نماینده ولایت غزنی ویک نماینده دیگر که بیشترین آرا را بدست آورده اند ادامه دارد .

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

فراغت 56 سراباز پولیس دربامیان

به تعداد 56 تن از مرکز آموزیش پولیس ملی در ولایت بامیان پس از سپری نمودن یک دوره آموزیشی شش ماه از این مرکز فارغ شدند.این سربازان تازه فارغ از ولایات بامیان ،دایکندی ومیدان وردک می باشد که امروز پنج شنبه سند فراغت بدست آوردند . به گفته مقامات می گویند این افراد مهارت های مسلکی نظامی را آموزش دیده اند .

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

افتتاح پارلمان

حامدکرزی ریس جمهورکشوردورجدید پارلمان رادر حالی افتتاح کردکه هنوز هم تنیش ها درمورد انتخابات پرتقلب پارلمانی ادامه دارد.حامدکرزی درمراسم افتتاح پارلمان برافغانی شدن انتخابات ها درکشور تاکید کرده است . درهمین حال باشندگان کشور از نمایندگان برنده می خواهند به وعده های که در زمان انتخابات داده اندعمل کنند .افتتاح دور جدید پارلمان در حالی صورت می گیرد که وکلای معترض دست به اعتصاب زده اند وشب را در ارگ ریاست جمهوری سپری نمودند .

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه




در ماه گذشته جمع از خبرنگاران ولایت بامیان بنابردعوت والی دایکندی به این ولایت سفرکردیم تا جریان کنفرانس انکشاف جندر که دراین ولایت برگذار شده بود تحت پوشش قرار بدهند .


عکس های که درمیدان هوای دایکندی با حبیبه سرابی والی بامیان ،قربان علی ارزگانی والی دایکندی وجمع از فرهنگیان وخبرنگاران گرفته شده است .



قربان علی ارزگانی والی دایکندی همراه با محمدنصیربهزاد

۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

والی دایکندی :در اکثریت مناطق گیزاب دولت حاکمیت ندارد


قربان علی ارزگانی والی دایکندی می گوید پس از آنکه ولسوالی گیزاب ولایت دایکندی به ولایت ارزگان ملحق شد امنیت این ولسوالی به هم خورده وهم اکنون در اکثریت مناطق این ولسوالی دولت حاکمیت ندارد . این گفته های والی دایکنندی پس از آن مطرح می گرددکه روز گذشته یک خبرنگار دراین ولسوالی از سوی افراد مسلح ناشناس مورد لت وکوب قرار گرقته ووسایل خبرنگاری وی به آتش کشیده شد .

لت وکوب یک خبرنگار از سوی افراد مسلح ناشناس در ولایت دایکندی

رضاپیمان خبرنگار تلویزیون راه فردا در ولایت دایکندی می گویددر جریان تهیه گزارش از وضعیت معارف وکودکان در ولسوالی گیزاب ولایت ارزگان از سوی افراد مسلح ناشناس مورد لت وکوب قرار گرفته ووسایل خبرنگاری وی را به آتش کشیده اند . وی می گوید روز جمعه درجریان تهیه گزارش از ولسوالی گیزاب ولایت ارزگان از سوی افراد که گمان می رود طالبان باشد مورد لت وکوب قرار گرفته است .